سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
 

مانه وسملقان

آمار بازدید
 

 

همتی جدی ز ابرها نیست پیدا ، ابر باران زا چه شد ؟

دشتها خشکید ، خدایا برف و باران را چه شد ؟

یاد ابرهای سیاه کز غرب می آمد بخیر    

   بارش یک متر برف در آن زمستانها چه شد ؟

پشت بام ها از برای قطره ای آب منتظر 

شرشر آب توی ناودان پشت بام ها را چه شد ؟

 یاد دارم صبحگاهان آن زمانها در بهار 

شبنم ابر بهار روی گیاهان را چه شد ؟

روزگاری دشت و صحرا بود سیراب تا گلو

پس چها گردید آن رحمت ، مردابها و تالابها چه شد

    بارش باران رحمت ، شکر لازم میکند 

پس به گاه بارشش شکر خداوند را چه شد ؟

     بارالاها نیم نگاهی ، باز ایرانم گلستانی بکن   

  بارش رحمت بباران ، بذل و بخشش را چه شد ؟

       گر چه ما غافل زشکریم ، کفر نعمت کرده ایم   

 لیک بگذر از گناهان ، التماس داریم  رفعت ها چه شد ؟

   آتش کین در گلستان ، راش و ممرز را بسوخت       

هم بلوط و هم ملج  هم اجا و انجیلی چه شد ؟

 سوزنی برگها بسوختند جملگی تا تیغ کوه 

هم درخت و هم درختچه کلهم یکجا چه شد ؟

کارمند و بالگرد همت بسی دادند به خرج  

عده ای هم بی تفاوت در کنارش غیرت ملی چه شد ؟

  دود آن پیدا شده از دورها فرسنگها

 چشم خود بر دود بستند ، حس وجدانی چه شد ؟

    توی جنگل راهها ساختند و ریل بنهاده اند 

 آن درختان کهن در آن مسیرها را چه شد ؟

  ما برای ساخت راه در توی جنگل بس ضررها داده ایم             

آن سفرها فارغ از دود ، با شترها ، اسب و قاطرها چه شد ؟

واگذاری مراتع در حقیقت گوشت قربانی شده           

دست نگه دارید دمی  پس نسل آینده چه شد ؟

پا به هرجا مینهی در پیش و پس نخجیربان

خواندن کبک روی صخره ، رقص آهو در بیابان را چه شد ؟

در کمین است تا بریزد خون حیوانی به عمد

 پس چها گردید حفاظتها و برخوردها چه شد ؟

مدتیست بانگ پلنگ در کوه خاموش گشته است

 یوزها انگشت شمار شد ، یوز دشتها را چه شد ؟

روزگاری در شمال و دشت ارژن شیر و ببر ما داشته ایم

ببر مازن توی نیزار ، شیر ارژن را چه شد ؟

قوچ و میش  و کل و بز را جمله نابود کرده اند

 آن مهار نفس کجا رفت ، رحم انسانی چه شد ؟

روزگاری کبک و تیهو توی صحرا می خرامیدند لیک

 تیر صیاد خونشان بر خاک ریخت آن هوبره  زیبا چه شد ؟

خواندن قرقاولان در توی جنگل یاد باد

آن گوزن خالدارم را چه پیش آمد ، خرس زاگرس را چه شد ؟

الا صیاد بیچاره به صحرا گشته آواره

ز اسلافت بگیر درسی و فکری کن ، عبرتها چه شد ؟

خداوندا به لطف خود نگهبان باش حیات وحش و جنگل را

که انسانها خطاکارند ، کرامت را به مخلوقات چه شد ؟

سالها ، این هفته ها بگذشت و عمر بر باد رفت

 هر که دل را سوخت افسوس ، قدردانیها چه شد ؟

مهرگان بس کن دگر، اینقدر چه شدها را نگو

ناامید هرگز نباش ، امیدواری را چه شد ؟

بعد از این از بس ببارد ، چشمه ها جاری شوند

 مستجاب گشته دعاهایت ، تشکر از خداوند را چه شد ؟

دشت و صحرا ، مرتع و جنگل ، حیات وحش ، احیا میشوند

پس خوشحال باش و شادی کن ، مژدگانی را چه شد ؟


[ دوشنبه 90/11/10 ] [ 1:14 عصر ] [ مهران گلی ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ
امکانات وب

اداره منابع طبیعی

اداره منابع طبیعی

اداره منابع طبیعی

اداره منابع طبیعی

مهران گلی